گمراهی تا کی؟ | ||
|
هروقت پای سخنرانی یا صحبتی از شما در میان میاد با خودم فکر می کنم چطور می شود که انسانی به این مقام والا می رسدچطور می شود که از جان مال ثروت خانواده خود بگذرد واقعا ارزشش را داره راستش شما در این تجارت پر سود چی بدست آورید آیا بهشت ....نه قطعا نه چرا که هدف آقا سید الشهدا بهشت نبود ....راستی آخ گاهی اوقات دلم میگیره و احساس آشنایی به من دست می ده احساس یا ندای قلبی آره ندای قلبی صدایی که میگه برو ببین کی بودن چکار کردن هدفشون چی بود راستی چرا فراموش شدند مگه آنان شمع محفل ما نیستند راستی چراما باید غافل باشیم غافل از یاد آنان یاد آنان برای ما افتخاریست بزرگ چرا خود را از این افتخارمحروم میکنیم مگر نه اینکه آنان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند نسل ما متولد در این خاک است و از گذشته چندان نمی دانیم می گویند هجرت کردیم هجرت از خاک از میهن از وطن, وطنی که بزرگمردان عرصه عشق بازی با خالق آن بازرگانان زندگی آن تجارت تاریخی را که افتخاریست برای ما انجام دادند هجرت کردیم تادر عمل نیز ثابت کنیم که ما پیرو امیرالمومنین علی هستیم تا خدا خدایی میکند علی پادشاهی میکند هجرت کردیم تا چنین روزی با قلم و قدم یاد شما کنیم و مقام شما را گرامی بداریم اما ......اما......واقعا این چنین است.................. سلام می گویم سلام چرا که عقیده دارم جواب می شنوم جوابی که با اشتیاق یااز روی وظیفه.... سلام بر شما که جان فروختید و رضای معشوق خریدید سلام برشما که جاودانگی خریدید و زندگی مادی فروختید سلام بر شما شهدا شما حسینیان ای شهیدان شما کار حسینی کردید و رفتید و ما باید کار زینبی کنیم ای شهیدان تا زمانی که کمونیست به وطنمان حمله کرد وظیفه شما بود تا از ناموس و مردم خویش دفاع کنید آفرین بر شما شاگردان مکتب عشق و عاشقی مکتب عشق بازی با خالق شما به وظیفه خود عمل کردید اما الان چی.... وظیفه کیست تا به فکر این مردم باشد همرزمانتان علما دانشجویان جوانان کی شما برای آینده این مردم جان دادید اما چرا الان کسی نه قلمی نه قدمی بر نمی دارد ای شهیدان نه اینکه بیشترین مسولیت به عهده علماست به برکت خون شما ست که امروز عده ای خود را عالم می دانند عالم بی عمل مانند زنبور بی عسل بی فایده بلکه ضرر خواهد داشت عالمی که فکر و ذهنش مردم جوانان فرهنگ احیا تفکر و هدف شهید نباشد آیا مورد رضایت شما و خانواده های شماست بی شک مورد رضایت شما نیست من به عنوان یک جوان رضایتی از جامعه روحانیت ندارم چرا که فکرمیکنم و حتی اطمینان دارم حرف دلم با شما چه می تواند باشد شمایی که شیرین ترین دارایتان را
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |